دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...
دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...

فردا روز بزرگی هست

نه ماه انتظار به پایان رسید و فردا هفت تیر سال نود خورشیدی دخملی ما قراره به دنیا بیاد.الان پر از اخساسات ضد و نقیض هستم و الویت افکارم سلامتی مامانی و نوزاد هست و بقیش که هیجانه و کنجکاوی و احساسات.
این اواخر وقتی همسری رو میدیدم که کمی بارداری خسته اش کرده و فشاری که بعضی اوقات بهش میومد کلی دلم براش میسوخت و تازه میفهمم احساسات مادرانه به قول معروف از کجا شروع میشه.
ساعت ۹ باید بیمارستان باشیم و به نظرم تا ظهر نی نی وارد دنیای جدیدش بشه.به خدا دیگه نمیدونم چی بنویسم دستم رو کیبرد نمیره فقط سلامتی همسری و نی نی مون رو از خدا میخوام.