دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...
دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...

دوباره باید بنویسم

وقتی اینجا رو باز میکنم یه احساس عذاب وجدان دارم که چقدر تنبلم تو نوشتن برای دخترم با اینکه ایرسا همه زندگی من شده اما نمیدونم چرا نمیتونم منظم بیام بنویسم با اینکه مطمئنم وقتی بزرگ بشه خیلی خوندن این نوشته ها بهش کیف میده باز کم کاری میکنم.ایری جان بابا داره وارد دوسالگی میشه و بابایی اش بهش قول میده بیشتر اینجا بنویسه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد