دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...
دست نوشته های یک پدر

دست نوشته های یک پدر

این صفحه را برای دخترم مینوسیم...

هیجان زده ام!

من بچه ها رو دوست دارم.چشمهای معصوم و براقشون٬ صداقت ذاتی شون ٬هوش فوق العادشون و حتی شیطنت هاشون برام جذابه.حالا وقتی قراره خودم بچه داشته باشم داستان یه جور دیگه ای پیش میره. این باید خیلی فوق العاده باشه!! البته مثل همیشه من کمی استرس دارم و نگرانم که مطمئنا الکی هستش.

فردا صبح قراره با مامانت بریم سونو گرافی و گویا جنسیت تو تا فردا معلوم میشه البته خیلی ها میگن قطعی نیست و از این حرفها .اما هیجان اش خیلی زیاده چون اگه تا امروز دو مدل برنامه واست میریختیم با تعیین جنسیتت میتونیم رو برنامه های ورودت٬چیدمان اتاقت حتی لباسات بیشتر تمرکز کنیم و خلاصه رویاهای دور و درازمون رو مقداری واقعی تر تجسم کنیم و لذت ببریم.از همه مهمتر اسم دار خواهی شد و هویتت کامل تر میشه.

نمیدونم وقتی این یادداشت رو میخونی چقدر بزرگ شدی فقط میتونم بگم از تصمیم برای بوجود اومدنت تا همین امروز که حدودا هفت ماه گذشته (البته توالان چهار ماهه هستی!) احساسات مختلفی رو برای اولین بار تجربه کردم.اول نگرانی برای بچه دار نشدن که خوشبختانه با حضورت روش خط قرمز کشیدی بعد لحظات آزمایش خانگی بارداری مامانت و نتیجه جواب آزمایش خون و حتی اولین سونوت که خیلی احساساتی شده بودیم.همه و همه چیزهای جدید و هیجان انگیزی برام هستن.فردا هم احتمالا یه حس جدید دیگه. فقط میتونم بگم بابا تو دیگه کی هستی!!

نمیدونم تو چه سنی اولین بار این یادداشت رو میخونی و چه موقعی دوباره و چند باره این یادداشت رو مرور میکنی.فقط اینو میخوام بگم که ما یعنی بابا و مامانت از وقتی با هم ازدواج کردن برنامه های دور و درازی برای تو داشتند و حالا که داری میای خوشحال ترین آدم های روی زمین هستند.بی تعارف اینو با صداقت کامل بهت میگم خوش به حالت که مامان خوبی نصیبت شده صبور و با حوصله که عاشقته و امیدوارم من هم بابای خوبی برات باشم.

به امید دیدار

ششم بهمن ماه سال هشتاد و نه خورشیدی

نظرات 6 + ارسال نظر
قاسم چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://1www.blogsky.com

ایشالله سالم باشه !
جنسیتش مهم نیست!
ایشالله خط زندگی شما هم به زودی مثلث عشق بشه!
کتاب های خوبی هم هست!
حتما مطالعه کنید.
من ۸ ماهه پدر یه غزل خوشگل هستم.
خوشحال می شم به بلاگ من هم سر بزنید.
ضمنا سعی می کنم کتاب های خوبی واسه دانلود بزارم.

سارا خانوم چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
وای................چقدر خوشحالم میبینم منتظر کوچولوتی......خدا حفظش کنه.......چه پدر با حالی......ببین رفیق.........یه پیشنهاد از کل نوشته هات پرینت بگیر.......چون تا کوچولوت بزرگ میشه.......این وب ممکنه بپره.........هزارتا بلا سرش بیاد.......باری....خوش باشی.......پدر با احساس و مهربان........خیلی مردی.......خدا واسه خانوادت حفظت کنه
راستی من لینک میدم ازت.......بازم میام تا ببینم اسمشو چی میزارید......و خیلی چیزای دیگه........خوش باشی

fatima چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ http://autumal7fatima.blogsky.com

سلام پدر عزیز
چه مطلب جالبی... چه دلیل قشنگی برای نوشتن... چه بابای مهربونی...
امیدوارم مهربون ترین بابای دنیا بهترین فرزند دنیا رو خدا بهتون هدیه بده و امید دارم فرزند زیباتون قدر همچین بابای گلی رو بدونه...
تبریک تبریک تبریک هم به شما به خاطر فرزندتون هم به فرزندتون که چندماه دیگه به سلامتی میاد به خاطر باباش...

تازه پدر!!! پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ

سلام دوست عزیز
قبل از هر چیز به شما بابت فرزندی که در راه دارید تبریک میگم
میخواستم بگم که احساس شما رو خوب درک میکنم برای اینکه من هم اون رو تجربه کردم
دختر من همین جمعه -روز اول بهمن- به دنیا اومد و من هم مثل شما خودم رو خوشبخت ترین آدم روی زمین میدونم چرا که دخترم آیدا ثمره زندگی عاشقانه من و همسرمه و تنها نگرانی من اینه که نتونم پدر خوبی براش باشم
وقتی که سر کارم هستم مرتب عکس دخترم رو تماشا میکنم و سرشار از شعف و غرور میشم. لحظه شماری میکنم که زودتر وقت رفتن به خونه برسه و من بتونم بعد از خسته نباشید گفتن به همسر خوبم دختر گلم رو در آغوش بگیرم
امیدورام که این روزها به خیر و خوشی برای شما بگذره و شما هم لذت در آغوش گرفتن فرزندتون رو بچشید

یاسی چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:18 ب.ظ


سلام تبریک به خاطر دخمل گلتون خوش بحالت که بابا میشی من نی نی دار نمیشم ولی نی نیهای دوشتامو خیلی دوست دارم قرار بود مثل شما اسم برای یکی از دخملهای قشنگ دوستمون ژیدا کنیم یاسمن یا سولماز اگر میشه بین این دوتا یکی را برامونانتخاب کن ممنون

هانیه پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ق.ظ

سلام من یه پسر 6 ماهه دارم به نام آراد
خیلی خیلی بدر مهربون و با احساسی هستین و من خیلی لذت بردم
وقتی شما جنسیت دختر گل رو فهمیدین من 5 روز بعد پسرم رو به آغوش گرفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد